اهورا جاناهورا جان، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

اهوراي بي همتاي ما

شیربچه ی مدرسه طبیعت بابامسعود

اگه تو تنها شیربچه ی مدرسه طبیعت بابامسعود نباشی قطعاً یکی از اونها هستی اهورای من! تو که از روز آغاز به کار مدرسه، همراه من و بابا و نیروانا قدم به دامانش گذاشتی و با وجودی که کوچیکترین عضوش بودی پا به پای بچه های بزرگتر دویدی و بال در بالشون پرواز کردی. کلی تهور و جسارت و شور در تو هست که همه به مدد مدرسه ی طبیعت اجازه ی ظهور و بروز پیدا می کنه وگرنه دو وجب آپارتمان نقلی ما با این کارای تو هر روز باید در هوا معلق می بود. عکسای مدرسه و بچه ها رو که نگاه میکنم تو با اون چکمه لاستیکیای قرمزت که برات گشاده و چپه میپوشی توی اکثرشون میدرخشی و من نه از باب تسهیلگر که این بار از دید مادر یکی از بچه های مدرسه هی دلم میخواد قربون صدقه ت&nb...
18 ارديبهشت 1397

از تو

اهورا : بازم چایی میخوام. بابا : الان چایی خوردی که، باز دوباره میخوایی! اهورا [در حالیکه روی زمین دراز شده و با اون خنده ی نمکین، شکمش رو نشون میده] : من نمیخوام که، این میخواد! دیروز توی مدرسه طبیعت یکی از ببعیا داشت جیش می کرد. بابا توجهت رو جلب کرد که اهورا نگاه، ببعی داره جیش میکنه. تو هم با تعجب و نگاه بسیار کنجکاوانه ت زیر لب زمزمه کردی "ببعی هم جیش میکنه!!!"   این همون تجربه ایه که هیچ کتاب و درس دیگه ای به این قشنگی توی وجودت نمیشونه. ...
23 دی 1396
1