اهورا جاناهورا جان، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

اهوراي بي همتاي ما

یه شوک کوچولو

1395/5/25 8:22
نویسنده : مامان فريبا
2,260 بازدید
اشتراک گذاری

تصور کن چه حالی شدم بعد از تب خفیف چند روز پیش و سرفه های وحشتناک و ترحم برانگیز شبانه ت با این صحنه مواجه شدم. 

(البته کیفیت پایین عکسی که با گوشی گرفته م ممکنه عمق مطلب رو نرسونه)

حالا باید اینو کجای دلم میذاشتم! از ترس اینکه آبله مرغونی, سرخکی, مخملکی یا چیزی از این دست نگرفته باشی جرأت دست زدن بهت و در آغوش کشیدن در ثانیه های فراغت از مزدا رو هم نداشتم و تو هم با اون صدای گرفته ای که بیش از پیش معصومیت و مظلومیتت رو به رخ ما میکشید تقاضای بغل کردن من و حتی مزدا رو داشتی یا دایم چیزی دم دهنم میذاشتی و اصرار که بخورم.

افتادم به جستجوی وب و اینکه حالا این بیماری احتمالی تو که بیشتر حدسم به آبله مرغون بود واسه داداش مزدا چه خطری میتونه داشته باشه. وقتی دیدم نوشته اگه مادر تو بچگی گرفته باشه و ایمن شده باشه احتمال مبتلاشدن نوزاد زیر شش ماه تقریبا صفره خیالم راحت تر شد. دامنه ی دونه ها خیلی وسیع بود و تقریبا همه جای بدنت رو گرفته بود که یعنی اگه آبله مرغان باشه بیچاره میشی تا تاولها خشک بشن. خلاصه بابا بردت دکتر و شنید که حساسیته. نفس راحتی کشیدیم و سپاس خدا گفتیم. نمیدونم از اون سس فلفلی بود که بابا به غذای خودش زده بود و تو هم یه تیکه ازش.خواستی.مجبور شد سس روش رو پاک کنه بهت بده یا الیاف تشکی که با نیروانا میرفتین تو ملافه ش قایم میشدین. هر چی که بود حسابی ترسوندمون. آخه وروجک من یه کوچولو بیشتر فکر مامان باش.

پسندها (2)

نظرات (0)