اهورا جاناهورا جان، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

اهوراي بي همتاي ما

آذر باران

1393/9/3 0:12
نویسنده : مامان فريبا
3,628 بازدید
اشتراک گذاری

8/8 که قرار بود برم دکتر با این آمادگی رفتم که برای دهه ی سوم آبان بهم وقت میده واسه تولد تو. کلی نشسته بودم براساس تاریخهای سونو و تقویمای یادداشتی که از زمان بارداری نیروانا داشتم حساب کتاب کرده بودم و خیلی جدی و مطمئن چشم به دکتر دوخته بودم که چه روزی از آبان رو اعلام میکنه. وقتی که گفت 9/19 بلافاصله گفتم 9/19 یا 8/19 ؟ و اون یه نگاهی دوباره به پرونده م انداخت و گفت خب 9/16. خواست که سه هفته بعد برای ویزیت مجدد برم. نگران شده بودم. خونه که برگشتیم باز افتادم توی پرونده ها و خاطرات تا بلکه خیالم رو راحت کنه که دکتر اشتباه نکرده. مامان و خواهرم میگفتن آخه دختر و پسر فرق داره. برا پسر باید 9 ماه بارداری کامل بشه و ... . منم با اینکه برگه ی پذیرش بیمارستان رو واسه همون روز گرفته بودم امید بسته بودم به سه هفته بعد که باز دکتر رو میبینم و میتونم ازش بخوام بازنگری کنه. پنجشنبه ی پیش که رفتیم یزد، ساک لوازم بیمارستان رو هم با خودم بردم!

اهورای من! این بار تپیدن قلبت رو نه با گوشم که با چشمم دیدم. دنده هات رو که یکی یکی به ستون فقرات چسبیده بودن و سر باشکوه اهوراییت رو.

باز هم دکتر گفت 9/16 و من گفتم نه دیگه همون 9/19 قشنگتره! دوباره با نگرانی از دکتر پرسیدم هیچ مراقبت خاصی نیاز نیست؟ تاریخ درسته؟ ... و اون با همون لبخند و روی خوش همیشگی گفت نه، فقط فکرای خوب بکن !

چه درس بزرگی بهم داد مگه نه عزیزم.

با خودم میگم روز تولدت رو خدا تعیین میکنه نه ما و عجیب باور دارم توی همون لحظه ی اهورایی که کائنات خودش رو برای میلاد باشکوهت آماده کرده در آغوشم قرار میگیری آرام جانم. درست مثل خواهرت نیروانا. امیدوارم ظرفیت پذیرش وجود نازنینت رو و آمادگی تمام رو برای اون لحظه داشته باشم. میدونم همه ی اون نگاهای مهربونی که خاطرات من و تو رو دنبال میکنن با دلای صاف و پاکشون واسه مون دعا میکنن. قربون همه شون.

داشت یادم می رفت بگم ورودمون به ماه تولد اهوراییت مبارک. حالا راستشو بگو ناقلا با خواهری مسابقه که نذاشتین کی زودتر تولدش باشه ها!

پسندها (2)

نظرات (7)

مامان مهدیه
3 آذر 93 13:25
اي جانمممم كه با خواهري توي يه فصل و يه ماه به دنيا ميايد . چه خوب ميشه ماماني تولد دوتايي تون رو با شكوه با هم ميگيره يه طرف پرنسس و كيكش و يه طرفم پرنس و امپراطوريش !!!! چه زيبا ميشه اميدوارم سالم و سلامت پاتو به اين دنيا بزاري اهوراي نازم و مامان فريباي نازنين اميدوارم كه توي اون لحظه با شكوه اهورايي آمادگي كامل داشته باشي . براتون بهترينها رو آرزو ميكنم .
مامان فريبا
پاسخ
وای خدای من. مرسی از این توصیف زیبات مهدیه جون. تو دلم قند آب شد منم برای تو بهترینها رو در کنار عزیزانت آرزو دارم
الهه مامان یسنا
3 آذر 93 19:23
ایشالا هرموقع میاد با سلامتی و کلی انرژی مثبت پا به این دنیای رنگی بذاره. ماهم مثل تو بی صبرانه منتظر جلوس اهوراییش هستیم
مامان فريبا
پاسخ
فداااات الهی آمین. از بس با محبتی خاله. تمام لحظه های اهورایی رو برات آرزو دارم خاله جونم
زینب
4 آذر 93 8:12
آذر ماهتان مبارک مبارک مبارک
مامان فريبا
پاسخ
مرسی خاله جون
مامان زينب
4 آذر 93 9:25
ما منتظريم اهوراي اهوراييم. من و دوستت آناهيتا بي صبرانه منتظريم تا روي ماهت و ببينيم. قربونت برم من. پسر پاييزي رنگين كموني.
مامان فريبا
پاسخ
ممنونم خاله ی عزیز و آناهیتای گلم. منم منتظر دیدار روی ماهتون هستم زود زود
مامانی
7 آذر 93 11:13
عززززززیز دلم ما هم منتظر دیدنت چهره ی پاک و نازت هستیم فکر میکردم نیروانا ی عزیزم توی روز تولدش تو رو از خدا هدیه میگیره به عنوان قشنگ ترین هدیه تولد ولی خب همین طوریشم تو بهترین هدیه ی خدایی توی روز و ماه تولدش امیدوارم قدرهمو بدونین و بیشتر از همه قدر مامانی گل و بابای مهربون و هنر مند و هنر دوست رو نازنین اهورا!دوستون دارم عزیزای دل
مامان بانو
8 آذر 93 11:04
با قدوم زیبایت به جهان پا بگذار و با چشمان نورانیت زیباییهای جهان را ببین ، با روح بلندت به جهان اوج بده و با خندهایت به همه شادی. ورودت مبارک
❀مامان علی خوشتیپ و حسین کوچولو❀
11 آذر 93 8:07
انشاالله هروقت صلاحشه به سلامتی دنیا بیاد منم دوست داشتم 10/10 باشه ولی برام زدن شب یلدا یه کم هوله پسرمون برای اومدن توی این دنیا مثه داداشش اتفاقا میگن پسرا باید کامل بشن بعد بیان ولی همیشه زودتر از موعد میاد.نمیدونم فلسفش چیه؟