اهورا جاناهورا جان، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

اهوراي بي همتاي ما

یک عاشقانه ی آرام

1393/10/29 0:15
نویسنده : مامان فريبا
3,128 بازدید
اشتراک گذاری

سرت رو میخزونی توی سِکُنجِ بازو و ساعد و سینه م و میچسبی بهش. یه خرده حلوا حلوا میکنی و بسم ا.... فک کوچولوت هی تکون تکون میخوره و من محو تماشات میشم. سرم رو به سرت نزدیک میکنم و با لحن کودکانه ای که خودم کیف میکنم توی گوشِت نجوا میکنم : دوسِت دارم، عاشقتم. مردمک سیاه چشمت رو تا منتها الیه چشمت میلغزونی که نگاهت سمت من باشه، با چشات شیطنتانه میخندی و همون لحظه ست که لبات هم یه جوری که نمیتونم وصفش کنم به خنده باز میشه. در حالیکه هنوز کامت به نوشیدن شیرینه و فک کوچولوت مدام در حال باز و بسته شدن زیباترین برگردان خدا رو بهم نشون میدی کوچولوَک.

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

با اجازه از روح بزرگ زنده یاد نادر ابراهیمی عنوان این پست رو به نام کتابش گذاشتم.

پسندها (2)

نظرات (4)

مامان الهه
30 دی 93 11:12
عاشقانه هاتون مستدام... یاد نوزادی یسنا افتادم
مامان بردیا
2 بهمن 93 15:29
الهی فدای شما و این تابلوی بی نظیری که خلق میکنی. مرد کوچولوی دوست داشتنی
ژاله
6 بهمن 93 22:50
فریبای عزیزم انشااله نیروانا جون و اهورا عزیز همیشه زیر سایه پدر و مادر موفق ، شاد و سلامت باشن.
زهره
7 بهمن 93 16:35
من این حس قشنگو تجربه کردم