اهورا جاناهورا جان، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

اهوراي بي همتاي ما

ماهی تُنگ بلور

1393/3/11 8:16
نویسنده : مامان فريبا
2,723 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز اومدیم دیدنت ماهی کوچولوی 61 میلیمتری من!

قطعاً تو هم حضور ما و اونهمه شوق ما رو حس کردی که برامون دست تکون دادی! حیف که بجای دی وی دی، سی دی برده بودم و نشد اون حرکات زیبات رو ثبت کنم برای همیشه ولی هر بار که اینجا رو بخونم یادم میاد اون انگشتای ظریف بازت رو و بازو و پاهای نازکت رو که بالا و پایین میشد و حیات تو رو فریاد میزد. قشنگ حس می کردم که بی خیال از این دنیایی که انتظارت رو میکشه توی دنیای خودت غرقی و حظ میبری.

نمیدونم چرا خانوم دکتر فکر کرده بود واسه فهمیدن جنسیت توست که با فک و فامیل اومدیم دیدنت! براش گفتیم که فقط حضور تو برامون مهمه و هر چی که باشی عزیزی. چه حیف که هنوز باورها و ذهنیت های نادرست، نگاه ها رو از زیباتر دیدن دور میکنه. زمین گاهی ممکنه پهنه ی آسمون رو از یاد ببره اما تو هرگز اینگونه مباش نازنینم.

اینو برای خواهری نوشته بودم واسه تو هم مینویسم چون خیلی دوسِش دارم، چون خیلی دوسِتون دارم:

ماهی تو ماهی، آبت آسمونه

رودخونه هات مسیر کهکشونه

...

ماهی پری نامزد آسمونی

عروس دریایی کهکشونی

پسندها (4)

نظرات (8)

مامان مهدیه
11 خرداد 93 9:00
عزيــــــــــــــــزم ماهي 61 ميليمتري عاشقتونم ، عاشق تو ، مامان فريبا و خواهر كوچولوي نازت ! ببين مامان چقدر برات قشنگ نوشته من كه حظ كردم : زمین گاهی ممکنه پهنه ی آسمون رو از یاد ببره اما تو هرگز اینگونه مباش نازنینم. عالي بود فريبا جون . با اين پست منم ياد سونوگرافي سه بعدي مهبد افتادم . دكتر ميگفت تازه بيدار شده و داره خميازه ميكشه ! آخه تنش رو كش و قوس ميداد ! بعد هم داشت انگشتش رو مي مكيد ! زياد ناراحت سي دي بردنت نباش . چون منم كه دي وي دي بردم خيلي كند نمايش ميده و كلا ً چند ثانيه بيشتر نيست ! سالم و با نشاط باشي فريباي پر انرژي.
مامان فريبا
پاسخ
فدای حضورت یاور همیشه مؤمن من! منم عاشق تو و اینهمه لطفتم عزیزدلم نگاهت قشنگه و با دل صاف خودت میخونی. ممنونم از اینهمه دلگرمی که بهم میدی. جونم مهبد نازنین و سونوی سه بعدیش. جونم به خمیازه ش. خیلی ببوسش مهدیه جون. نمیدونم باور میکنی یا نه ولی نگاه الانم به همه ی این چیزا خیلی عاشقانه تره، خودم حس میکنم چون نگاهم مادرانه ی تمام عیاره اینجوریه. همه ش رو مدیون نیروانام. با تمام وجود آرزو میکنم به این نگاه برسی، شیرینه عزیزم، خیلی شیرین
الهه
11 خرداد 93 10:58
عزیزدلم...۶۱میلیمتر!!!!!!چقدر کوچولویی ماهی تنگ بلور....دلم برای دیدن تو غنج رفت ...غصه نخور فریبا جونم که خیلی از باورها تغییر نمیکنه با اینکه همه گیگه میدونن که تو این دنیای وانفسا دختر و پسر نداره گیگه...دلت رو خاطرت رو با این حرفها ازرده نکن مامانی تمام عیار...
مامان فريبا
پاسخ
فدات الهه جون، تازه بچه م قدبلنده، رشیده! آخه طبق محاسبات خودم باید هفته ی دوازده تموم نشده باشه در حالیکه محاسبات ایشون گفتش دوازده هفته و چهار روز. دکتر گفت بر اساس رشد بچه این سن تقریبی محاسبه میشه، منم گفتم پس بچه م قدبلنده قربون گیگه گفتنش برم یسنام رو. نه خدا رو شکر خاطرم شاده که حداقل اینقدر خانوم دکتر خوبی بود که گذاشت فک و فامیل همراهی کنن اصلن واسه همین بود که رفتیم اون مرکز. فدای همدلیات بانو
شهرزاد مامان آریابد
11 خرداد 93 19:23
به دور از هر گونه عقاید کورکورانه جنسیتی دلِ من یکی که داره غش میره بدونم این وروجک اهورا میشه یا مانترا
مامان فريبا
پاسخ
فدات شم عزیزم. دل مام همینطور ولی اون حسی که خانوم دکتر از گفتنش بهم منتقل کرد همون عقاید .... بود. مرسی از همدلیت و هیجانی که مث ما داری واسه دریافتن مانترا یا اهورا
الناز
12 خرداد 93 14:57
سلام دوست عزيز! وبلاگ خيلي زيبايي داري! لطفا به منم سر بزن! و برام نظر بذار که بدونم اومدي! منتظرما! --------------- ممنون الناز جان
مامانی
12 خرداد 93 19:21
وای ماهی کوچولوی دوست داشتنی الهی خوبه خوب بمونی دوستت داریم همه منکه همون موقع نیایش هم جرات سونوی سه بعدی رو نداشتم از بس بد شنیدم ازش الهی که همه بچه ها سالم باشن همون طور این ماهی 61 میلی متری رشید!
مامان فريبا
پاسخ
فدات خاله زهره، نه من سونوی سه بعدی انجام ندادم. بچه م اینقدر همینجور خودش رو هویدا میکنه که توی سونوی معمولی دوبعدی(موسوم به NT) اینهمه جزئیاتش رو دیدیم. الهی الهی همه تندرست و شاد باشن عزیزم. رشید شنیدن و گفتنت رو قربون
مامان احسان
17 خرداد 93 9:59
عزیییییییییزم چقدر خوشگل نوشتی میبوسمت فریبا جان .شادیهات مستدام
مامان فريبا
پاسخ
فدای مهرت معصومه جان، دلت خوشگله و نگاهت. ممنونتم
نجمه
17 خرداد 93 10:29
يه مدت بود كه مامانيتو به همرا تو كوچولوي بهش پيوسته رو و بقيه دوست جونا رو نديده بودم يه روز رفتم سراغ اينترنتو اومدم خونه تو آناهيتا و نيروانا و عسل كلي خوندم حظي بردم دلمو كمي از تنگي به در كردم همتون عشق منيد جيگراي خوشمل . شيطون بلا از همون جا داشتي واسه آبجي بزرگه شيطنت مي كردي و دست تكون ميدادي شايدم ميگفتي بذار بيام با هم نقشه ميكشيم مامان فريبا و بابا حامد و با شيطونيامون يه حال اساسي ميديم رفتم وب عسل ديدم دل اون خواهر يا برادر واقعي ميخواد واسه اون نوشتم واسه تو هم مي نويسم برات آرزو ميكنم توي زندگيت مثل من خوش شانس باشي و دوستاي خوبي داشته باشي به خوبي يه خواهر يا برادر واقعي
مامان فريبا
پاسخ
خاله ی عزیزم، چقدر دلمون واسه ت تنگ شده بود. بامدادان که توی سرویس با مامانم روبوسی کردین با اون شدت، منم حال کردم، آخه عادت داشتم حداقل روزی دو بار روی ماهتون رو ببینم و یه عالمه وقت بود که ندیده بودمتون. قربون محبتتون برم که اینهمه خوبین. خدا خواهر گلی مث شما رو واسه ی مامانم و همه دوستاش نگه داره. بذارین بیام این دنیا حسابی برای همه تون دست تکون میدم، بیشتر
زینب
8 تیر 93 6:19
چقدر این شعر دوست داشتنیه...خودت گفتی فریبا جونم؟ خیلی ماهی ...امیدوارم همیشه زیبا ببینی
مامان فريبا
پاسخ
شعرش محشره زينبم،‌كاش من ميتونستم اينجوري شعر بگم. نه مال من نيست. سروده ي بانو عرفان نظرآهاري ست عزيزم. زيبابيني،‌ فدات