مِستر دیس ایز
این روزا آوای جانبخشی که مدام ازت میشنویم اینه : ای چیَه؟ (چیست این؟)
نمیدونم دقیقاً اولین بار کی اینو ازت شنیدیم و من به عنوان اینکه از چیستی چیزی سؤال میکنی برات گفتم چیه و حالا هر چیزی که میبینی یا با سوی نگاه یا با اشاره ی دست و انگشت میپرسی که چیه و ما با تمام وجود برات اسمش رو میگیم و تو میپذیری. نیروانا اینقدر ذوق میکنه با این کار تو که اسمت رو گذاشته "Mr. This is" که البته من بهش میگم بهتره بگیم "Mr What is this" و با هم سر این عنوانی که برات انتخاب کردیم کلی شادیم.
تلاشت برای برقراری ارتباط کلامی با ماها شگفت انگیزه و به تمامی انسان رو غرق در عظمت پروردگار میکنه. تمرین کردن آواهای مختلف و درآوردن صداهایی مشابه آنچه که از ما میشنوی و سعی در تکرار هر چه شبیه تر کلمات با شنیده هات. وای خدای من! شبا که هر چی شیر میخوری و خوابت نمیبره شروع میکنی به تمرین سخن گفتن و با خودت دست زدن و من هی افسوس میخورم که ای وای باز موبایلم یادم رفت بیارم کنارم ضبط کنم.
تا به امروز این کلمات رو حداقل یه بار ادا کردی طوطیَکم:
بابا - ماما - آب - چایی - دست - پا - چشم ( بقیه ش رو یادم اومد اضافه میکنم)
و از دلمشغولیای شیرین این روزات گوش دادن به کتابخونی منه برات و تماشای سی های بیبی انیشتین زبان اصلی و البته بیش از همه یکی از اونا که در مورد مزرعه و مکانهای مورد علاقه ی بچه هاست، همچنان جستجوگری و جستجوگری به هر شکل حتی با بالا رفتن از دیوار راست.
شیرینم، هر روز بیشتر با تو به کودکانه های غبار زمان گرفته م نزدیکتر میشم.
همیشه باش و تندرست و شاد منبع الهام و انرژی من در این روزهای مانده تا چهل سالگی!