پنجِ الماس نشان
داشتم به یه پست با عنوان مروارید غلتان فکر میکردم که شرح غلت زدنای سیصد و شصت درجه ت رو توش بنویسم که دیروز با اون الماس خوشگل توی دهنت غافلگیرم کردی وروجک!
نوشته بودم که از ایام عید بیقراری و شواهد امر نشون میده دست اندرکار آوردن دندونی. دیروز ظهر وقتی داشتیم با هم سعی میکردیم بخوابی و تو تیشرت منو کرده بودی توی دهنت و با ولع تمام گاز میگرفتی, اومدم که تیشرتم رو بیرون بیارم انگشتم به یه لبه ی تیز الماس نشان خورد و ذوق بیحدی سراسر وجودم رو دربر گرفت. بعد از حدود چهل روز سعی و تلاش و تحمل دردهای احتمالی در آستانه ی پنجمین ماه تولدت اولین دندونت سرزد عشقم.
امروز که پنجِ عاشقیه دلم میخواد از چیزایی که بلدی برات بنویسم اگه خودت یاری کنی و یه کم بیشتر بخوابی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی