از تو
اهورا : بازم چایی میخوام.
بابا : الان چایی خوردی که، باز دوباره میخوایی!
اهورا [در حالیکه روی زمین دراز شده و با اون خنده ی نمکین، شکمش رو نشون میده] : من نمیخوام که، این میخواد!
دیروز توی مدرسه طبیعت یکی از ببعیا داشت جیش می کرد. بابا توجهت رو جلب کرد که اهورا نگاه، ببعی داره جیش میکنه.
تو هم با تعجب و نگاه بسیار کنجکاوانه ت زیر لب زمزمه کردی "ببعی هم جیش میکنه!!!"
این همون تجربه ایه که هیچ کتاب و درس دیگه ای به این قشنگی توی وجودت نمیشونه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی