در تلاطم روزهای نخست
روزای حساس و پرچالشی رو پشت سر میذاری پسرک موفرفری دلبندم! در حالیکه من این گوشه ی دور از تو نشسته م و هیچ کاری ازم برنمیاد به زعم خودم. تنها کاری که میتونم انجام بدم اینه که تو شبا زود بخوابی و آموزش دستشویی ت با سرعت بیشتری پیش بره که متأسفانه توی هر دوش ناموفقم. با همه ی عشقم چاشت روزانه ت رو توی کیف دوست داشتنی ت میچینم ولی میشنوم که اکثرش رو فقط وقتی برمیگردی خونه میخوری. با دیدن تلگرام عکس دوستات توی کلاسای فوق برنامه ای که به دلیل دیر رسیدن نتونستی توشون شرکت کنی دلم می گیره و کوتاه بودن دستم از چاره، بیشتر کلافه م میکنه. استرس روزای اول مهدکودک و گریه های جدایی از بابایی وقت خداحافظی ت رو میشنوم و خدا خدا میکنم واقعاً همون چیز عادی ...