از کرامات تو
دم در خونه ی مامان بزرگی روی سکو نشسته بودیم منتظر نیروانا که از مدرسه بیاد. تو پرانتز بگم که از وقتی که ناناجون به مدرسه میره خیلی بهوونه گیر شدی و نق میزنی. واسه همین مزدا رو سپردم به مامان و نشستیم که تا اومدنش یه کم کمتر نق نق کنی و سرگرم ماشینا و رفت و آمد خیابون بشی. در همین حین یه کامیون جلوی سوپری مجاور پارک کرد و دیدم هی میگی "شی, شی" که منظورت "شیر" بود. سمتش نگاه کردم؛ هیچ اثری از جعبه های شیر یا پاکت شیر در حال انتقال به فروشگاه نبود و تو صرفا از روی نشان تجاری شیر که روی دیواره ی کامیون دیده بودی و تطابقش با تصویر همون آرم که روی پاکت شیرها میبینی دریافته بودی که این کامیون حمل شیره! انگشت به دهان موندم. آفرین آی کیوی من! ...
نویسنده :
مامان فريبا
9:29